سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و درباره فرموده خدا « إنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإحْسانِ » گفت : ] عدل انصاف است و احسان نیکویى کردن . [نهج البلاغه]

خلوتهای روشنی بخش

 
 
روز هشتم مهمانی خدا(سه شنبه 87 شهریور 19 ساعت 2:46 صبح )

خدای مهربانم من یقین دارم که هیچ کدام از کارهای تو بیحکمت نیست...  فقط تو میدونی توی این چند روز چی برمن گذشته اما میدونم برای بزرگ شدنم لازم که این اتفاقها حتی اگر خیلی تلخ و غیر قابل تحمل باشه بیفته...

خدایا واقعا حضورت رو در زندگیم شکر می کنم چون اگر نبودی نمیدونم چه بلایی سرم میومد با امید به این که پشت این قضایا تو هستی و هوادارم بودی و هستی به آرامش می رسم...

 من تفاوت بین خودم و فرد دیگه که همهء وقایع رو و درست شدن یا نشدنش رو از بندگانت می بینه رو واقعا حس میکنم... خدایا بر واقعیت امر فقط تو واقفی و بغیر از تو هیچ کس نمیتونه کمک مطمئنی برام باشه... خدایا به خاطر همهء نعمتهای بی دریغت شکر...



 
سومین روز مهمانی خدا(جمعه 87 شهریور 15 ساعت 1:41 صبح )
امروز رو هم با توکل به حضور و همراهیت شروع کردم، با تمام نگرانی هایی که دارم رفتم کتابخونه ،تا دم افطار اونجا بودم یکی از بهترین دوستانم هم اونجا بود  ظهر با بچه های کتابخونه رفتیم مسجد، سعی کردم که حس و حال معنوی در خودم ایجاد کنم اونجوری که می خواستم نشد خیلی ازت فاصله گرفتم و می دونم که همهء بیقراریها و نگرانیهام همینه...مدتی بود که زندگیم روی روال خوبی پیش می رفت و خودتم می دونی که ما بنده ها وقتی همه چیز روبراه کمتر یادت می کنیم، با اینکه مشکل تازه ای که برام پیش اومده خیلی سنگینه اما چون داره منو بهت نزدیک میکنه خوشحالم و دلم قرصه که کمکم می کنی....

 
یک شروع تازه(چهارشنبه 87 شهریور 13 ساعت 2:38 صبح )

خدایا خیلی دلم گرفته... امروزپسرمو بیرون دیدم، بازم تیر گلگیهام رو به طرفت نشونه رفتم و ازت گلگی کردم که چرا اینقدر صبر، تاکی تحمل، من دیگه خسته شدم از این بلاتکلیفی، از این تنهایی.... خدایا تو خودت بهتر از همه می دونی که منم صبرم زیاده اما خب یه انسانم و نیازهایی دارم.... خدایا من به خاطر همهء لطفهایی که در حق من انجام دادی یه دنیا ممنونم اما خدای عزیزم من این دل واموندمو چکار کنم ....

خدا جونم امروز از زور ناراحتی که می خواستم کمی خودمو آروم کنم رفتم جمکران و اونجا دعا کردم، صدات زدم، مثل همیشه ازت خواستم که راحتم کنی و اونجا تصمیم گرفتم که بیام و اینجا صفحه ای برای حرفای دلم فراهم کنم تا بتونم راحتتر باهات حرف بزنم....

خدایا تو خودت بهتر از همه می دونی که هر چقدر هم اطرافم شلوغ باشه اما دل من تنهاست و فقط با حرف زدن با توست که آروم میشم پس خواهش می کنم بهم سر بزن و برام کامنت بگذار که فقط و فقط با امید به حضور تو و رد پای تو در کنارم توان راه رفتنم هست....







بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 3311  بازدید


» لوگوی دوستان من «
» اشتراک در خبرنامه «